لباس پوشیدن تو محل کار من کژواله! سعی کردم فارسیشو بنویسم خیر سرم!! صبح که بیدار شدم بلوزی که فقط چون حس راحتی داشت خریده بودمش رو پوشیدم با لگ و کتونی! موهامو بردم بالای سرم کیپ کیپ دم اسبی بستم! یه کم به صورتم چیز میز مالیدم که تازه کشفشون کردم و خریدم! چون هیچ وقت چیزی جز ضدآفتاب نمیزدم! ژل ابرو و مژه زدم، اطراف چشممو کمی دودی کردم و کانسیلر زیر چشمم. با همین دو سه قلم کلی چهره آدم عوض میشه! از کی یاد گرفتم؟! از دانشجوی جدید استادم که به شدت چهره ملیحی داره بدون آرایش و بهم گفت فقط گریم میکنه صورتشو! حالا من اونقدر علمشو ندارم به همینا بسنده کردم!

رسیدم سرکار پرده ها رو دادم بالا تا سیستم بیاد بالا پریدم یه لیوان گنده پر آب کردم واسه رو میزم که تا ظهر هی بخورمش! موهام از پشت خورد به سرم و یه حس خیلی خیلی قشنگی از این راحتی توی سرکار کردم! همیشه سعی میکردم فرمال بپوشم ولی تجربه امروز برام دلنشین بود! 

دیشب برای اولین بار از این کیتای سفیدکننده دندون استفاده کردم و همش حس خنکی رو دندونم بود و از صبح چایی و قهوه نخوردم. الان بعد چهار ساعت کار واقعا هوس قهوه کردم با اینکه وقت نهاره! قهوه زدم با نون خرمایی هایی که تازه کشفشون کردیم و شبیه نون خرمایی های کرمانشاهه تقریبا!

بعدم در یک حرکت انتحاری به دایرکترم پیام دادم میخوام یه جلسه پرزنت برای کل شرکت داشته باشن. یه جلسه ماهانه هست و موارد تکنیکی رو ارایه میدن. دیروز که واسه یه ساختمون جذاب تو سایت بودیم دیدم که همکارم اصلا نمیدونست clt چیه. فک کردم شاید برای گروه مفید باشه یه تصویر کلی از clt و کاری که من تو دانشگاه انجام دادم رو ارایه بدم بهشون. قبل اینکه فک کنم و منصرف شم پیام رو فرستادم! واکنش چی بود؟ سریع بهم زنگ زد و کلی خوشحال که میخوایی دانشتو با گروه شیر کنی! هیچی دیگه دستمالو بستم به سرم.

ریپورت ساختمان جذاب رو فرستادم رفت! انقدر سازش جذبم کرده بود که حتی رفتم شرکت طراحشو تو لینکدین یافتم و عکس مراحل ساخت هنین ساختمون رو تو پستای قبلیشون دیدم و یه کم دیتیل هم دستم اومد که چیکارا کردن! وقتی تموم شد ریپورتم با یه حس رضایتی ارسال کردم و فکر کردم کاری که میکنم مثل خلق یه اثره! یه چیزی که من دارم به وجودش میارم! و اون کار سلیقه و مهارت منو نشون میده!

همینکه اینو نوشتم یاد جوابم به سوال کلیشه ای چرا عمران خوندی افتادم! فی البداهه جواب دادم چون دوست دارم چیزی خلق کنم! 

فعلا که گرسنم نیست! حس امروزمو نوشتم برم کمک گروه بقلی یه کاری براشون بکنم!